هعییییی
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
هعییییی
نوشته شده در پنج شنبه 21 اسفند 1393
بازدید : 182
نویسنده : سلطان قلب های تنها

تسبیحی بافته ام
نه از سنگ
نه از چوب
نه از مروارید
بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانیت دعا کنم !
.
.
اتفاقِ عشق بینِ من و توست ، نگران نباش ! هیچ اتفاقی اتفاقی نیست …
.
.
گفتمب رایت میمیرم
توخندیدیولیمن،ازهمانروزتاکنوندیگربرایخودمزندگینکردم …


.
.
وقتی سردم میشود کافیست حریر نازک خیالت را دور تا دور خودم بپیچم ؛ تا ابد گرم گرمم …
.
.
من از چشمان “تو” چیزی نمی خواهم به جز گاهی نگاهی …
.
.
پیش از تو همه را با معیارهایم می سنجیدم !
بعد از تو همه را با تو می سنجم حتی معیارهایم را …
.
.
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ !
.
.
توبرایمچونمنشوری … درسفیدیخیالمبیاوخیالمراتجزیهکن؛رنگینکماننگاهتخواهمشد !
.
.
چه با قاطعیت حکم میدهی که “حواست رو جمع کن” و من میمانم که چطور جمعش کنم وقتی تمامش پیش توست !
.
.
دلم میخواد فریاد بزنم بگم : من مترسک خاطرات تو نیستم ، درست مثل دیوانه ای که اصرار دارد بگوید : من دیوانه نیستم !
راستی ! گفته بودم ؟ “من دیوانه نیستم”
.
.
آغوش گرمم باش ؛ بگذار فراموش کنم لحظه هایی را که در سرمای بی کسی لرزیدم !
.
.
مرا حبس کن در آغوشت ؛ من برای حصار بازوان تو مجرم ترین زندانی ام !
.
.
بی خیالت که میشوم ، در کوچه های علی چپ دنبال دلم می گردم !
.
.
گرمایی بوده ام همیشه اما بین خودمان بماند ، سرمایی میشوم وقتی پای آغوش تو در میان باشد !
.
.
با فنجانی قهوه هم میتوان مست شد اگر کسی که باید باشد باشد !
.
.
ﮐﺎﺵ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺘﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ !
فرستنده : دلارام
.
.
خواستم هرچه را که بوی تو میداد بسوزانم ؛ جانم آتش گرفت !
.
.
می ترسم کسی نه خودت را ، که دوست داشتنت را از من بگیرد !
.
.
مهم نیست چقدر طول بکشد ، مهم این است که عشق واقعی همیشه ارزش انتظار را دارد !
.
.
عشق مثل پرواز است ، بالا رفتنش جسارت می خواهد ، بالا ماندنش لیاقت !
.
.
قندان خانه را پُر کردم از حرفهایت
تو که می دانی من چای را تلخ دوست ندارم
هوس فنجانی دیگر کرده ام ؛ کمی بیشتر بمان !
.
.
در خواب هم راحتم نمی گذاری ، بی خبر می آیی ، صدایم می کنی … تا چشم باز میکنم ، باز نیستی !
.
.
دستم را بگیر و مرا به دور دست هایی ببر که در دسترس هیچ دستی نباشم …

.
.
من و تو یه عکس ۲نفره به این دنیا بدهکاریم !



تاريخ : پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:,
 
 | 14:22 | نويسنده : دنیا | 1 نظر

 

 

چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا . . .
عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی . . .
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

بیائید تا هستیم همدیگر را لمس کنیم، سنگ قبر احساس ندارد . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

پزشکی قانونی علت مرگ نامبرده را
بسته شدن روزنه های امید ذکر کرد . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

عشق” یعنی :اختیار بدی که نابودت کند
اما
“اعتماد” کنی که این کار را نمی کند . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

حیف که روی تو غیرت دارم
وگرنه از همین سطر روسریت را برمیداشتم
تا همه ببینند چه خیالی بافته ام از موهایت . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

” سکوت “
خطرناکتر از حرفهای نیشدار است
کسی که سکوت میکند ،
روزی
” سرنوشت “
حرفهایش را به شما خواهد گفت

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

آنقدر جای تو خالیست
که هیچ گزینه ای آن را پر نمیکند حتی تمام موارد . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

شادی هایم هدیه به تو
کم بودنش را بر من خرده مگیر
این تمام سهم من از دنیاست . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

از استادى پرسیدند: آیا قلبى که شکسته بازهم میتواند عاشق شود ؟
استادگفت :بله
پرسیدند : آیا شما  تا کنون از لیوان شکسته اب خورده اید؟
استادپاسخ داد :آیا شما به خاطر لیوان شکسته از آب خوردن
دست کشیده اید!؟

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم
نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت
من باشم و آن کسی که من می خواهم . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

دختر :من حسودیم میشه…. موقعی که دخترا بهت نگاه میکنن!
پسر :حسودی نکن عزیزم
دختر :چرا؟!
پسر :چون تو چیزی داری که اونا ندارن!
دختر :چی؟
پسر :♥ قلبم ♥

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی! سکوت کنی!
فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری!
تموم که شد بغلش کنی و اروم. در گوشش بگی
با من نجنگ ، من دوست دارم . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

خدایا من به کدامین دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

نگذار هرکسی از راه رسید با ساز دلت تمرین نوازندگی کند . . .

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

پیش از “تو” چیزی نبود
بعد از “تو” چیزی نیست
با “تو” اما …






مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
از همه فاصله دارم در تاریخ : 1393/12/21/4 - - گفته است :
خیلی وبتون جالبه خیلی احساسی
مرسی


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: